شهاب شهسواري
مناقشه قرهباغ بعد از قريب به سه دهه همچنان به عنوان يكي از درگيريهاي فعال نظامي در جهان باقي مانده است و هر از گاهي شعلههاي آن دامن دهها شهروند ارمني و آذري را ميگيرد. جهان در طول ۲۶ سال گذشته به نقض آتشبس و از سرگيري درگيري ميان دو جمهوري قفقاز جنوبي عادت كرده است، چند روز درگيري و كشتهشدن نظاميان دوطرف و برقراري آتشبس با ميانجيگري طرفهاي خارجي. اما اينبار هر دو طرف ميگويند كه همهچيز فرق ميكند و تا پيروزي نهايي از پاي نمينشينند. در اين ميان دخالت طرفهاي ثالث اوضاع را نگرانكنندهتر كرده است. روز گذشته سخنگوي وزارت خارجه روسيه در پاسخ به برخي گزارشهاي رسانهاي درباره اعزام شبهنظاميان خارجي از سوريه به منطقه قرهباغ با هدايت تركيه اين اقدام را خطرناك توصيف و تاكيد كرد كه مسكو از نزديك وضعيت را رصد ميكند. همزمان ارمنستان سفير خود را از اسراييل در اعتراض به كمك تسليحاتي تلآويو به باكو فراخوانده است. محسن پاكآيين، سفير پيشين جمهوري اسلامي ايران در جمهوري آذربايجان به گزارشهاي رسانهاي در مورد نقش مزدوران خارجي در جنگ اخير و احتمال حمايت نظامي تركيه از جمهوري آذربايجان چندان باور ندارد. او نقش اسراييل را در اين درگيريها بسيار مخرب ميداند و معتقد است كه تلآويو نقش زيادي در شعلهور شدن مجدد آتش جنگ دارد.
آيا فكر ميكنيد درگيريهاي اخير ميان جمهوري آذربايجان و جمهوري ارمنستان، تفاوت عمدهاي با ديگر درگيريهاي دو كشور در سه دهه گذشته داشتهباشد؟
ابعاد درگيري در اين نوبت اخير، گستردهتر از درگيريهاي پيشين است. طرفين درگيري اينگونه نشان ميدهند كه مصمم هستند تا پيروزي نهايي ادامه دهند. البته براي نخستينبار در يك هفته گذشته از زمان آغاز درگيريهاي جديد در قرهباغ، دولت جمهوري ارمنستان سيگنالهايي در مورد پذيرش وساطت و ميانجيگري ديگر كشورها نشان داد اما جمهوري آذربايجان كماكان اصرار دارد كه تنها راه پايان اين درگيري و مذاكره با جمهوري ارمنستان پايان اشغال شهرهايي است كه تحت اشغال ارمنستان قرار دارند. فعلا به نظر ميرسد كه درگيريها نسبت به دورههاي گذشته گستردهتر و شديدتر باشند، اما بايد درنظر داشت كه بسياري از كشورهاي بزرگ و قدرتهاي تاثيرگذار در حال تلاش هستند تا ميان اين دو كشور ميانجيگري كنند و آرامش و آتشبس را مجددا در منطقه حاكم كنند. گروه مينسك كه واسطه نخستين آتشبس ميان دو كشور در سال ۱۹۹۴ بود و اعضايش فرانسه، روسيه و امريكا هستند، در كنار اتحاديه اروپا، شوراي امنيت سازمان ملل متحد، سازمانها و گروههاي بينالمللي هستند كه براي توقف درگيريها و ميانجيگري پيشنهاد دادهاند. دولتهايي ازجمله جمهوري اسلامي ايران و جمهوري فدراتيو روسيه هم راسا پيشنهاد وساطت براي گفتوگو ميان طرفين را مطرح كردهاند.به نظر ميرسد كه باتوجه به ابعاد گستردهاي كه درگيريها پيدا كرده است تلاشهاي ميانجيگرانه ادامه پيدا خواهد كرد و بايد ديد كه تا چه ميزان اين دو كشور آمادگي نشان دادن انعطاف دارند.
جمهوري آذربايجان ادعا ميكند كه افرادي از سوريه، لبنان و عراق، از جمله ارمنيها و كردهاي اين سه كشور در جبهه ارمنستان ميجنگند و طرف ارمني هم مدعي است كه نيروهاي شبهنظامي سوريه در سمت آذربايجان ميجنگند. اين ادعاها تا چه قريب به صحت و تا چه اندازه تبليغات هستند؟
شواهدي مبني بر اينكه اين اتهامزنيها درست باشد وجود ندارد و بيش از هر چيز با هدف ايجاد فضاي رواني است...
...اما رسانههايي مانند بيبيسي و گاردين مدعي هستند با شبهنظاميان سوري كه براي جنگ در آذربايجان استخدام شدهاند مصاحبه كردهاند...
گزارشهاي رسانهاي اينچنيني هم در واقع بخشي از همان تبليغات و جنگ رواني ميان دو طرف است. درست به همان اندازه كه ادعاي عبور اسلحه روسي از خاك ايران براي ارسال به ارمنستان، ساختگي و جعلي بود، بسياري از اين ادعاها هم بدون شاهد معتبر هستند. بايد در صحت و سقم چنين تبليغاتي ترديد كرد و چنين ادعاها و گزارشهايي را با ديده ترديد مطالعه كرد.چيزي كه مسلم است هر دو طرف از سلاحهاي خارجي استفاده ميكنند. در اين موضوع ترديدي نيست كه حتي اگر تمام نيروهاي دو طرف اتباع و بوميان دو كشور باشند، سلاحهايي كه در اختيار آنها است همگي از خارج تامين شده است. از جمله اصليترين تامينكنندگان سلاح براي اين دو كشور روسيه و رژيم صهيونيستي هستند. در واقع به نحوي پاي دولتهاي خارجي هم در اين مساله دخيل است. جمهوري آذربايجان سالهاست كه مشتري پر و پاقرص سلاحهاي اسراييلي است، گفته ميشود كه ارمنستان هم از همين رژيم خريدهايي تسليحاتي داشته است. روسيه هم كمكهاي تسليحاتي خودش را در مقاطع مختلف به ارمنستان انجام داده است. در واقع اصليترين نقش كشورهاي خارجي را در اين درگيري ميتوان مساله تامين سلاحهاي تهاجمي براي دو طرف دانست. ولي اين ادعاها كه نيروهاي سوري از طريق خاك تركيه به جمهوري آذربايجان رفتهاند، هنوز با اسناد و مدارك معتبر تاييد نشده است و در اين مورد فقط گزارشهاي جسته و گريخته رسانهاي و ادعاهاي تبليغات جنگي طرف مقابل دخيل هستند.
ادعاي جمهوري ارمنستان در مورد دخالت مستقيم تركيه در جنگ چطور؟
همانگونه كه عرض كردم شواهدي كه تا به امروز وجود دارد و موضعگيريهاي رسمي دو طرف، هنوز اين قبيل مسائل را تاييد نميكند. ممكن است در آينده چنين اتفاقاتي رخ بدهد، اما در حال حاضر تنها چيزي كه به صورت قطع ميتوان تاييد كرد اين است كه درگيري مستقيم ميان نيروهاي جمهوري ارمنستان و جمهوري آذربايجان اتفاق ميافتد.
دولت تركيه لحن تندي در مورد اين مناقشه به كار ميبرد و بهشدت بر پشتيباني از جمهوري آذربايجان تاكيد ميكند. آيا اين هشدارها و تهديدهاي تركيه ممكن است به عمل تبديل شود و شاهد عمليات نظامي تركيه به نفع آذربايجان باشيم؟
تركيه دوست ديرينه جمهوري آذربايجان است. تركيه بيش از يك قرن است كه به دليل اتهامي كه مبني بر كشتار و نسلكشي ارامنه به تركيه وارد ميشود با ارامنه مشكل دارد. روابط سياسي و رسمي ميان تركيه و جمهوري ارمنستان وجود ندارد. زبان مشترك با جمهوري آذربايجان باعث پيوند ميان دو كشور شده است و تركيه را به يكي از حاميان باكو در مناقشه قرهباغ تبديل كرده است. دو كشور معمولا در روابطشان از شعار «يك ملت، دو دولت» به نشانه ميزان پيوند عميق و صميميت دو طرف استفاده ميكنند.
اينكه ارتش تركيه بخواهد به صورت عملي وارد اين مناقشه شود و بخواهد يك طرف دعوا باشد، فعلا اتفاق نيفتاده است و من بعيد ميدانم كه هرگز اتفاق بيفتد. دليل اين نظر من اين است كه چنين اقدامي نه تنها باعث پايان يافتن جنگ به نفع يك طرف نميشود، بلكه باعث شعلهورتر شدن جنگ ميشود و اين احتمال را تقويت ميكند كه كشورهاي ديگري به ويژه روسيه در حمايت از ارمنستان وارد اين درگيري شوند. پيچيدهتر شدن اين مناقشه و اين جنگ باعث ميشود كه راهحلهاي سياسي ديگر كارايي نداشته باشند و باعث گرفتاري شديد طرفهاي خارجي شوند. در حال حاضر روسيه و كشورهاي ديگر در حال رايزني با تركيه هستند كه از دخالت نظامي در اين مقطع پرهيز كند. در مقطع فعلي من بعيد ميدانم تركيه بخواهد وارد اين درگيري شود. اما به هر حال حمايتهاي معنوي و شعارها و مواضعي كه دولت اردوغان در مورد حمايت از دولت جمهوري آذربايجان در اين مناقشه ميگيرد، استمرار خواهد يافت.
اشاره كرديد به اتهامهايي كه در مورد ارسال سلاح از مسير خاك ايران به جمهوري ارمنستان مطرح شد و بلافاصله توسط ايران تكذيب شد. فكر ميكنيد اين درگيري تا چه اندازه ممكن است بر روابط دو جمهوري با ايران تاثير بگذارد و آيا ممكن است اتهامزنيهاي اخير باعث بياعتمادي يكي از طرفين به ايران شود؟
روابط جمهوري اسلامي ايران و جمهوري آذربايجان، مدتهاست كه رو به گسترش و رو به رشد است. كشورها و عواملي به دنبال تخريب روابط ايران و جمهوري آذربايجان هستند. سه عامل مشخص نخست رژيم صهيونيستي است و دوم ارمنستان و سوم برخي رسانههاي افراطي و تندرو درون خود جمهوري آذربايجان، همواره در تلاش هستند تا بر روابط تهران و باكو اثر منفي بگذارند. رژيم صهيونيستي به دليل نفرتي كه از ايران و ايرانيان دارد و جمهوري ارمنستان به دليل اينكه در مجموع ترجيح ميدهد باكو دوستان كمتري در عرصه بينالمللي داشتهباشد، با انتشار اخبار جعلي و گمراهكننده سعي ميكنند روابط تهران و باكو را دچار خدشه كنند. عامل سوم كه رسانهها هستند، معمولا به گروههاي قومگراي افراطي وابسته هستند. اين رسانهها عملا در ميدان ارمنستان و اسراييل بازي ميكنند و عملا به بلندگوي اطلاعات گمراهكننده و ساختگي اين دو دولت هستند.
بهرغم تلاشهاي زياد سه طرفي كه عرض كردم، خوشبختانه روساي جمهوري و مقامهاي ارشد تهران و باكو واقف هستند كه چنين تبليغات و خبرسازيهايي تا چه اندازه بياساس هستند. در نتيجه من تصور ميكنم كه اين فضاسازيها در حوزه رسمي روابط ميان تهران و جمهوري آذربايجان چندان تاثيري نداشتهباشد. آنچه مطرح است در سطح رسانههاست و دو كشور بايد مراقبت كنند كه اينگونه تبليغات و اخبار جعلي اولا روابط خوبشان خدشهدار نشود و ثانيا افكار عمومي دو كشور نسبت به يكديگر بدبين و بياعتماد نشوند.
تا پيش از اين مساله روابط جمهوري آذربايجان و اسراييل بيشتر برجسته بود، اما به هر جال چند ماهي است كه جمهوري ارمنستان وعده گشايش سفارت در تلآويو را مطرح كرده است و گفته ميشود كه اطلاعات نظامي مهمي از اسراييل در درگيريهاي ابتداي تابستان ميان دو كشور دريافت كرد. فكر ميكنيد اسراييل در اين مناقشه حمايت خود را از آذربايجان به ارمنستان تغيير داده است يا اينكه دودوزه بازي ميكند و با هر دو طرف جنگ همكاري ميكند؟
رژيم صهيونيستي آتشافروز اين معركه است. اين رژيم با هر دو كشور جمهوري آذربايجان و جمهوري ارمنستان رابطه دارد. از يك طرف با قيمتهاي گزاف تسليحات نظامي در اختيار جمهوري آذربايجان قرار ميدهد. تاكنون اطلاعاتي كه در مورد روابط تلآويو با ايروان وجود داشت اين بود كه معمولا همكاريهاي اطلاعاتي ميان دو كشور برقرار است، اما اخيرا گزارشهايي مبني بر همكاريهاي نظامي هم ميان دو طرف منتشر شده است.هدف اصلي رژيم صهيونيستي از ارتباط با اين دو كشور اقتصادي و مالي و فروش سلاحهاي بيشتر امريكايي و اسراييلي به هر دو طرف مناقشه قرهباغ است. اگر عميق بخواهيم به موضوع نگاه كنيم يكي از عوامل اصلي استمرار اين مناقشه و مانع استقرار صلح در منطقه همان موجوديت رژيم صهيونيستي است كه براي درآمدزايي اقدامات جنگطلبانه در منطقه دنبال ميكند.
روسيه هم با هر دو طرف درگيري رابطه سياسي و نظامي عميقي دارد، برخي اين اتهام را وارد ميكنند كه روسيه چندان تمايلي به پايان درگيريها به نفع يك طرف ندارد و ترجيح ميدهد كه اين مناقشه ادامه داشتهباشد. فكر ميكنيد چنين تعبيري صحيح باشد؟
نخست من اين را بگويم در اينكه ارمنستان ۷ شهر جمهوري آذربايجان را براي ايجاد ارتباط زميني با منطقه مورد مناقشه قرهباغ اشغال كرده است، تقريبا اتفاق نظر جهاني وجود دارد و كسي ترديدي در آن ندارد. حتي خود ارمنيها هم انكار نميكنند كه ۷ شهر متعلق به جمهوري آذربايجان را تحت اشغال خود درآوردهاند. تا جايي كه من ميدانم، روسيه هم مانند ديگر اعضاي جامعه بينالمللي مساله اشغالگري را پذيرفته است. در طرحهايي كه تاكنون روسيه براي حل و فصل اين مناقشه مطرح كرده است، از جمله طرحي كه سرگئي لاوروف وزير خارجه روسيه چند سال پيش مطرح كرد، به مساله اشغال اشاره و پيشنهاد شدهبود كه جمهوري ارمنستان بدون پيششرط پنج شهر از شهرهاي اشغالي جمهوري آذربايجان را برگرداند و بعد دو طرف در مورد بقيه اختلافات ارضي و سياسي وارد مذاكرات شوند. ايروان اين طرح را قبول نكرد و در نتيجه اين طرح به نتيجه نرسيد.
روسيه به صورت سنتي حامي و متحد ارمنستان است، به هر حال در جمهوري ارمنستان پايگاه نظامي دايمي دارد و صادرات و كمكهاي گسترده تسليحاتي به اين كشور انجام ميدهد. اما در دور دوم رياستجمهوري ولاديمير پوتين، روابط ميان باكو و مسكو بسيار گرم و صميمانه شده است. به دليل منافعي كه روسيه در هر دو كشور دارد، تلاش ميكند كه از حالت بيطرفي خارج نشود و تلاش ميكند با استفاده از رابطه خوبي كه با دو طرف دارد اين مناقشه را مديريت كند. مادامي كه اراده و عزم قوي براي حل و فصل هميشگي اين مناقشه وجود نداشتهباشد، هيچ راهحل تحميلي يا پيشنهادي از طرفهاي ثالث و دولتهاي واسطه و ميانجي نميتواند به اين مناقشه پايان دهد.
طي روزهاي گذشته شاهد تظاهراتهايي در مناطق شمال غرب ايران در حمايت از جمهوري آذربايجان بوديم، به اعتقاد شما آيا ممكن است اين درگيري به لحاظ سياسي و اجتماعي آثار سوئي در ايران بهجا بگذارد؟
بالاخره موضوع درگيري آذريها و ارمنيها در سراسر جهان باعث قطبي شدن اين دو قوم در قبال يكديگر شده است. در هر كجاي دنيا كه باشند نسبت به هم روي خوشي نشان نميدهند. در ايران هم برادران و خواهران آذريزبان ما، قاعدتا در اين مناقشه متمايل به جمهوري آذربايجان و آذريها هستند و من بعيد ميدانم با توجه به حضور آگاهي گسترده و فهم بالاي سياسي و اجتماعي در مناطق شمال غرب كشور، اين درگيريها اتفاق خاصي را رقم بزند و تصور ميكنم كه شهروندان آذريزبان ايران به همين تظاهرات براي نمايش حمايت خودشان از يك طرف بسنده خواهند كرد، همانگونه كه اتباع ارمني هم در ايران هستند كه قطعا از طرف ديگر درگيريها حمايت ميكنند. من بعيد ميدانم كه اين حمايتها عامل وقوع رويدادهاي سياسي و اجتماعي خاصي در ايران شود.
فكر ميكنيد سياست خارجي ايران در قبال دو جمهوري طي سالهاي اخير تا چه اندازه موثر بوده و جايگاه ديپلماسي ايران در باكو و ايروان تا چه اندازه موثر و قابل قبول است؟
در بعد دوجانبه ما روابط بسيار خوبي با جمهوري آذربايجان داريم و در حوزههاي مختلف تجارت، انرژي، ترانزيت و گردشگري ميان دو كشور وجود دارد. در بعد سهجانبه هم شاهد نشستهايي ميان روساي جمهور ايران، آذربايجان و روسيه بوديم، هر چند كه آخرين جلسه سهجانبه مدتي است به تاخير افتاده كه من بيش از هر چيز تصور ميكنم ناشي از مسائل فني و به ويژه مشكل كرونا باشد، بعيد ميدانم كه در ارتباط با روابط سه كشور مشكلي وجود داشته باشد.اما واقعيت اين است كه بهرغم همه اين روابط، ايران نميتواند از نفوذ خودش براي پايان دادن به اين مناقشه استفاده كند. دليلش را بالاتر هم گفتم، براي اينكه اين مناقشه حلوفصل شود ابتدا بايد دو كشور آذربايجان و ارمنستان خودشان عزم و اراده جدي براي چنين كاري داشته باشند. تا اين اراده در اين دو كشور ايجاد نشود، تلاشهاي ميانجيگرانه از جمله تلاشهاي ايران بختي براي توفيق نخواهد داشت.
شواهدي مبني بر اتهامهاي دو طرف مبني بر استفاده از مزدوران خارجي و به ويژه شبهنظاميان سوري در جنگ وجود ندارد و بيش از هر چيز با هدف ايجاد فضاي رواني است.
تا اراده جدي در باكو و ايروان نباشد هيچ طرفي قادر به ميانجيگري در مناقشه قرهباغ نيست.
در اين موضوع ترديدي نيست كه حتي اگر تمام نيروهاي دو طرف اتباع و بوميان دو كشور باشند، سلاحهايي كه در اختيار آنها است همگي از خارج تامين شده است.
موضوع درگيري دو كشور در سراسر جهان باعث قطبي شدن اين دو قوم آذري و ارمني در قبال يكديگر شده است. در هر كجاي دنيا كه باشند نسبت به هم روي خوشي نشان نميدهند.
روابط تهران و باكو، مدتهاست كه رو به گسترش و رو به رشد است.